میخوام بنویسم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم فق دلم گف برو پست بزار ایده ندارم برا چی یا برا کی فق همینجوری بدون فکر دارم مینویسم... حوصله؟اعصاب؟ اره دیگ ندارم حتی یه ذره هم ندارم..فق میخام بغل یکی ساعتها اشک بریزم..:)

همینجوری آهنگا دارن پلی میشن همه خستیگم میاد جلو چشمم...

فق میخام با کسی,کسایی که حالمو میتونن خوب کنن حرف بزنم.. دیگه تهشه برا حتی کوچکترین چیز اعصابم خط خطی میشه... باید برا فردا درس بخونم میترسم سر کلاس اون استاد حاضر شم فق هم بهم گیر داده ازم میپرسه فاک :/ کارام مونده ولی مثل افسرده های بدبخت فق یا با گوشی ور میرم یا با لب تاپ..خوابگاه خیلی جای گوهیه

اصلا چرا اینارو میگم..

خوب بمونید گایز..

 

 

وقتی از بس فکرت پرته آهنگ یادت میره...