* اهم جوری که تو عکس مشاهده مینمایید*😁😆

بیچاره التماس میکنه نکنم و من!!! مگه ادمم😁😎 گوش نمیدم..

 

قسمت دیالوگ

 

🐉 : بزن میخام ام وی جدید تی اکس تی رو ببینم..

🦊: فراست رو؟؟

🐉: حالاهرچی هس بزن تا کلاس شروع نشده...

🦊: چههه عجب میخای ام وی توباتو رو ببینی..

🐉:زهر..😑😑

🦊:باشهه😅

*وسطای ام وی که وارد یه دنیای دیگه میشن*

🐉: اووو میبینی با سوبین لیدر گرامی حرف زدم منو هم میبره...

🦊: منم به یونجون میگم..

🐰:اگه یونجون پسر خوبی باشه صددرصد تورو نمیبره...😁😁

🦊:خوو به بومی میگم...

🐰:بومگیو از اول طرف منه...😂😎با کای که دوتاایی نابغه ایم اصلن..

🦊: باشه دیگه بسهه الان کلاس شروع میشهه😑😑

+

*یه خاطر کوچیک هم بگم واسه منکه تلخ واسه خواهرام شیرین*

 

 

کلاس انلاین داشتیم صبح مدرسه بودیم 2.30 اومدیم 4 هم کلاس شروع میشد.. از اونجایی که مامانم نمیزاره بعد ناهار بخوابیم باس یه ساعت بعدش بخوابیم اوکی 3.30 شد حداقل وقتی واسه چرت نیم ساعت هس.. گوشی رو هم کوک کردم که دیر وارد کلاس نشیم.. 3.56 بیدار شدم رفتم بیدارشون کنم

 

🦊:بیدارشوو الان کلاس شروع میشه..

🐰:باشهه تو برو منم میام..

*رفتم اونیکی رو بیدار کنم*

🦊: بیدارشو ساعت 4عه..

*قشنگ این خواهرم حوصله نداشت حرف بزنه دستشو تکون داد ینی برو منم رفتم😆😂*

خووو ساعت 4 شد وارد کلاس شدم قشنگ اسکای روم 30دیقه ادا داد همه رو کلافه کرد تو کلاس نیم ساعت مث گل و بلبل خوابیدن..

رسما حرص میخوردمااا و اینجوری بودم..

 

 

 

 

*بعد نیم ساعت پاشدن اومدن کلاسم درست شد😑😫*

🐉:چی گفته؟؟

🦊:هنوز هیچی نیم ساعت ادا میدهههه😤

🐉:اوهوم..

*و اونیکی خواهرم عین این  اومد نشست کنارم با لیکسی (عروسکشه البته جوجه شع)

 

 

🐰:چراا منو بیدار نکردی نیم ساعته شروع شده..

🦊:یه کلمه هم نگوو بخداااا میزنمت.. چرااا بیدارت نکردم..😑

🐉:بابا نیم ساعته سایت ادا میداد الان شروع کرده..

🐰:اوه باشه

🦊:شماا خوابیدین من موندمممم😭😭

 

 

پ.ن:اوه چهه زیاد شد 😂😂