+ دیشب شهر بارونی شد^^ رعدوبرق میزد هوا تاریک و سرد بود ولی زیر اون بارون جز من کسی خیس نشد^^
شب خاصی بود ولی جنبه منفی داشت اولین بار شاهد بعضی از حرفا و کلمات بودم..
اولین بار بود انقدر احساس بدی داشتم...
اولین بار بود زیر بارون تبسم نمیزدم و حس ناخوشایندی داشتم..
تک تک قطرههای بارون سرازیر میشدن و کل وجودم میلرزید..